جدول جو
جدول جو

معنی ستمکاری کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ستمکاری کردن(گَ دَ)
ستم کردن. ظلم کردن. جور کردن:
ستمکاری کنیم آنگه بهر کار
زهی مشتی ضعیفان ستمکار.
نظامی.
بزیر سایۀ عدل تو آسمان را نیست
مجال آنکه کند بر کسی ستمکاری.
سعدی.
رجوع به ستم کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
باکسی در کاری شرکت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
يتلاعب ب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
Collaborate, Cooperate, Partner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
Tailor, Fiddle, Manipulate, Mastermind, Rig, Tamper
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
collaborer, coopérer, s'associer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
jouer avec, manipuler, orchestrer, truquer, coudre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
samenwerken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
співпрацювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
сотрудничать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
współpracować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
kucheza, kudhibiti, kupanga, kudanganya, kushona, kuingilia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
colaborar, cooperar, fazer parceria
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
zusammenarbeiten, partnerschaftlich zusammenarbeiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
collaborare, cooperare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
کھیلنا , چالاکی سے قابو پانا , سرپرستی کرنا , جعلت کرنا , درزی بنانا , دخل اندازی کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
খেলাধুলা করা , চালানো , মাস্টারমাইন্ড করা , কারচুপি করা , সেলাই করা , হস্তক্ষেপ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
colaborar, cooperar, asociarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
만지다 , 조작하다 , 지휘하다 , 재단하다 , 간섭하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
oynamak, manipüle etmek, planlamak, düzmece yapmak, terzi yapmak, müdahale etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
弦を触る , 操縦する , 指揮する , 不正操作する , 仕立てる , 改ざんする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
לשחק , לתמרן , לנהל , לזייף , לתפור , להתערב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
छेड़छाड़ करना , हेरफेर करना , रणनीति बनाना , साज़िश करना , दर्जी بنانا , छेड़छाड़ करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
bermain-main, memanipulasi, merancang, menjahit, merusak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
เล่น , บริหาร , เป็นหัวหน้าคิด , ปลอมแปลง , ตัดเย็บ , แทรกแซง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
friemelen, manipuleren, plannen, naaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
juguetear, manipular, idear, sastrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
suonare, manipolare, architettare, truccare, cucire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
brincar, manipular, idealizar, costurar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
弹吉他 , 操控 , 主脑 , 操纵 , 缝制 , 篡改
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
bawić się, manipulować, być geniuszem, szyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
возитися , маніпулювати , бути розумним , фальсифікувати , шити , втручатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
fummeln, manipulieren, mastermind, schneidern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
دستکاری کردن
возиться , манипулировать , быть умным , фальсифицировать , шить , вмешиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از همکاری کردن
تصویر همکاری کردن
همکاری کردن
सहयोग करना , सहयोग करना , साझेदारी करना
دیکشنری فارسی به هندی